امسال محرم بعد از اتفاقات سال گذشته حال و هوایی دیگری داشت...
بعضی ها جرات کردن عنادشان را با امام حسین علنی کردن و بعضی بخاطر مخالفت با نظام به مراسم امام حسین بی احترامی کردن... گرچه اندک بودن ولی نمک بر زخم قلب های محزون و مجروح بچه شیعه ها زدن...
خواستم یک جمله امام حسین قبل از قیام کربلا که به مروان زد را یاد آوری کنم...
فرمودند از ما دور شو که خدا ما را خانواده طهارت قرار داد و نجسی و نا پاکی را از ما دور کرد...
دوست من که برای لذت های دنیا جلوی امام حسین ایستادی بدون تو مثل مروان نشدی هنوز
برگرد...
بشنو...
فریاد هل من ناصر امام زمان در عالم پیچیده.
پ. ن: پست قدیمی، یک مداحی از مرحوم ذاکر... گوش بدید شعرش جالبه
پس از اینکه سال 92 دانشگاه قبول شدم دو نکته از زندگی ام خیلی برام جلب توجه کرد
یکی اینکه زندگی ام آنقدر سرعت گرفته که من گاها ازش جا می مونم... انگار می خواد که هر چه زودتر تموم بشه😁
دوم هم اینکه هر حادثه ای که در زندگی ام می افته انگار از قبل برایش برنامه ریزی شده هستش نمی دونم چطور بگم، یعنی هر اتفاقی مثل قطعات پازل دقیقا سرجاشون قرار می گیرند و قرار هست یک طرح خاصی را درست کنند... شاید اشتباه می کنم. 🤔
سال 1400 هم انگار به اندازه 5 سال اتفاقات را تجربه کردم... ابتدای سال با لج بازی استاد راهنما و اخراج شدنم از دانشگاه شروع شد در حالی که همه واحد هامو پاس کردم و درفت مقاله و پیش نویس پایان نامه را برایش فرستادم ... از دانشگاهی که آرزوم بود اونجا قبول بشم😔
اواسط سال سرآغاز زندگی مشترک و مستقل را جشن گرفتیم... همسرم همچون مهتاب نور به زندگی ام آورد و شد بانوی مهتاب...
پایان سال هم خبر پدر شدنم من رو شوکه و ذوق زده کرد...
این سال عجیب بالا و پایین داشت و یقین دارم چالش های 1401 سخت تر خواهد بود