پرده اول:
سیّد حلاوی یک قصیده شکواییه ای ساخت که در آن به امام زمان ( ارواحنا فداه ) شکایتها دارد : یاابن العسگری کجا هستید؟ شیعیان شما را آزار می کنند. فلان دسته از شیعیانت گرفتار شده اند و دچار رنج و شکنج و بلا محنت هستند. در این اشعار بلاهایی که بر شیعیان مختلف رخ داده است به نظم کشیده شده است. این اشعار را این طرف و آن طرف در دو سه جلسه خوانده بود.
پرده دوم:
امام مهدی به دو عالِم از نجف فرمود به سید حلاوی بگویید: اینقدر دلم را نسوزان و سینهام را کباب نکن، اینقدر ناراحتی شیعه را به گوشم نرسان، من از شنیدنش ناراحت میشوم، سید کار بدست من نیست، دست خداست، دعاکنید خدا فرج مرا برساند که شیعیان را از این شکنجه ها نجات دهم.
پرده سوم:
خدایا به حق ایتام کربلا آقامونو برسان ، ما شیعیان را از یتیمی برهان...
- تاریخ : چهارشنبه ۱۴ فروردين ۹۸
- ساعت : ۱۵ : ۳۰