چقدر امروز مظلومانه می گفتی آمریکا قابل اعتماد نیست
آدم دلش می گیرد
لا مصبا بفهمید............
کل زندگیمون 4 لیتر خونه
اونم میریزیم به پات
- تاریخ : شنبه ۳۰ تیر ۹۷
- ساعت : ۲۲ : ۳۸
- نظرات [ ۲ ]
پسر خاک بودن افتخار لباس خاکی هاست....(یا ابو تراب(ع))
چقدر امروز مظلومانه می گفتی آمریکا قابل اعتماد نیست
آدم دلش می گیرد
لا مصبا بفهمید............
کل زندگیمون 4 لیتر خونه
اونم میریزیم به پات
باز دارم به سر هوای ضریح
دل من تنگ شد برای ضریح
دوست دارم رها شوم از خود
در میان سر و صدای ضریح
چقدَر دلشکستگی خوب است
در حریم پر از دعای ضریح
دستهایِ پر از تمنایی
میخورد رویِ حلقههای ضریح
می شود خوب تر خدا را دید
در همان یا رضا رضای ضریح
واجب است به هر عاشق
سجدهی شکر پیش پای ضریح
حرم ثامن الحجج رفتم
میلیون مرتبه به حج رفتم
+چقدر دلم محرم می خواهد و یا پابوسی حرم ++ خدایا هر چه گناه کنیم ،دلمونو سیاه کنیم ولی دلمون بیشتر به اهل بیت نیازمندتر می شه الهم الرزقنا شهاده
وقتی پس از 10 ساعت کوهپیمایی در مسیر صعب العبور
از دره های سختی که #مازندران زیبا را همیشه از هجوم بیگانگان حفظ کرد
و یا کوه های درهم پیچیده ای که از مردان و زنان این دیار
مردمانی سخت کوش و دلاور آفرید
و این سرزمین را برای همیشه به سرزمین اساطیری تبدیل کرد
به مقصد مورد نظر برسی
خدایا چه زیباس وطنم....
پ.ن: منتظر عکس های دیگر باشید.
استاد
دکتر محترم
آقای س م ک
خیلی ....
واقعا نمی دونم چی بگم
آخه 13.5 هم شد نمره ؟؟؟؟
امشب برای اخرین شب در خوابگاه ح هستم
یکسال به سرعت گذشت
در این مدت دست خدا رو از نزدیک دیدم
روز های خوب و بد
همه گذشت
چقدر سخته که از عمر ادم می گذره ولی بهره ای نبره
خدایا کمک کن در باقی عمر از آن استفاده بهینه بکنیم
+امروز یه خبر بسیار بد که اصلا انتظارشو نداشتم کلی حالمو گرفت...
شاید این همون مصداق این باشه که به چیزی کراهت داشته باشی ولی خیری در ان باشد باشه
الله اعلم
امتحان vlsi خیلی خوب بود خدا رو شکر گرچه میانترم افتضاح بود...
فردا دانشگاه مراسم تقدیر داریم بعدش بر می گردم به وطن
این بار اوله که دوست ندارم برگردم
من کلا از شکست متنفرم
شاید بخاطر همینه دوست ندارم برگردم
احساس می کنم تمام تلاشمو نکردم در این ترم
#قلبت_را_به_خدا_بسپار.
تمام
حضرت #محمد صلواتاللهعلیه:
بنده اى نیست که به خداوند خوش گمان باشد مگر آنکه خداوند نیز طبق همان گمان با او رفتار کند.
همیشه فک می کردم و می کنم
هر اتفاق خوبی لطف خداست
و هر اتفاق بدی تنبیه اوست
اصلا من مهره ای هستم که خدا با اون بازی می کنه
و شاید کائنات جوری می چرخه که به من خدمت کنه
همیشه به این امید که فردا هم خدایش با خدای امروز فرقی ندارد
اما واقعا چگونه ؟؟؟
آیا واقعا تمام اتفاقات خوب باید بیافتد برای من
و یا این توهمی بیش نیست
باید امید داشت
یا باید اینده را ساخت
اصلا اینده انگونه که می خواهیم و قدم برمی داریم ساخته می شود
و یا مسیریست باید طی شود
چقدر جواب هایش را بلدم و چقدر جواب های سختی دارد...
نمی دانم...
خدا کند به خیر ختم شود...
توکلمون به خداست...